روایت عزمی جهادی برای نجات روستاها
روایت عزمی جهادی برای نجات روستاها
عرصه: کشاورزی

سید عباس طاهری، کشاورز نمونه و فعال جهادی، از چهره‌های الهام‌بخش روستایی ایران است. او که سال‌ها در حوزه علمیه تحصیل کرد، با الهام از آیات قرآن، مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و به عرصه کشاورزی و خدمت به روستاییان وارد شد. طاهری با فروش دارایی‌هایش و تحمل مشکلات مالی، تلاش می‌کند تا هویت و حقوق کشاورزان را احیا کند. او با تأکید بر خوداتکایی و حل مشکلات به‌صورت مردمی، معتقد است نجات روستاها تنها با عزم جمعی و توکل بر خدا ممکن است. داستان زندگی او، ترکیبی از ایمان، جهاد و عشق به زادگاه است.

سیدعباس طاهری، کشاورز نمونه و چهره آشنا در عرصه کشاورزی ایران، در گفتگو با سایت خبری «ما مردم» از فرازونشیب‌های زندگی خود و تصمیم سرنوشت‌سازش برای احیای هویت روستاییان گفت وی که سال‌ها در حوزه علمیه مشغول تحصیل بود، ناگهان با ندای درونی‌اش مواجه شد: «خواست خدا چیزی نبود که در کتاب‌ها یافته بودم، بلکه در خاک و بذر و زحمت کشاورزی نهفته بود.» طاهری با چشمانی اشک‌بار از آن شب یاد کرد که آیات قرآن مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.

وی با اشاره به آیات سوره انفال، توضیح داد: «وقتی آیه وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا… را خواندم، گویی خدا مستقیماً به من گفت که نصرت تنها از جانب اوست.» این لحظه، نقطه عطفی در زندگی طاهری شد.

وی که ماهیانه حقوق ناچیزی از جهاد کشاورزی و حوزه دریافت می‌کرد، با خود اندیشید: «آیا این همان مسیری است که باید بروم؟» تصمیم گرفت به جای آیت‌الله بهجت برود و از او راهنمایی بخواهد.

طاهری با خنده‌ای تلخ ادامه داد: «پدربزرگم می‌گفت زکات باغش را می‌دهد، ولی من از جهاد کشاورزی حقوق می‌گرفتم! این تناقض مرا آزار می‌داد.»

سرانجام، او حوزه را رها کرد و به کشاورزی روی آورد. سال‌ها بعد، وقتی به دیدار مقام معظم رهبری رفت، حتی نامش در لیست مدعوین نبود، اما معجزه‌ای رخ داد: جوانی ناشناس دستش را گرفت و راهی کرد که سرنوشت‌ساز شد.

کشاورز نمونه از آن روز به بعد، باوری خدایی را در خود احساس کرد: «همه می‌پرسیدند چرا تو اینجایی؟ من فقط می‌گفتم خدا می‌داند.»

وی که حالا صاحب باغ‌های پررونق و زندگی مرفهی بود، دریافت که ثروت واقعی در خدمت به روستاییان است. طاهری با تأسف گفت: «کشاورز در این مملکت هویت ندارد. یک آرایشگر با یک قیچی بیشتر از ما اعتبار دارد!»

وی از مشکلات وام‌های کشاورزی گفت: «۸۰ درصد کشاورزان وام نمی‌گیرند، چون نه سند دارند، نه وثیقه! من خودم کارمند بودم، پس چک کارمندی داشتم، اما یک کشاورز واقعی چه دارد؟» این مشکل او را بر آن داشت تا با تشکیل گروه‌های مردمی، راه‌حل‌های خودجوش را طراحی کند.

طاهری از فروش تمام دارایی‌اش در کاشمر گفت: «۵ واحد مسکونی فروختم تا به تهران بیایم و صدای روستاییان را به گوش مسئولان برسانم.»

او که حالا در منطقه کوهنگ ساکن است، با چالشی جدید روبه‌رو شده: «۷۰۰ میلیون تومان از من گرفتند و گفتند اگر بمانی، باید یک میلیارد و نیم دیگر بپردازی!» اما عزم او جزم است: «یا خدا معجزه می‌کند، یا من بازمی‌گردم.»

کشاورز نمونه از تجربه تلخ زندگی در شمال ایران گفت: «دخترم گفت ویلا و ماشین لوکس خوب است، اما بدون رفیق و همسایه، بهشت هم ارزشی ندارد.» این جمله عمیقاً او را تکان داد: «فهمیدم ثروت واقعی، انسجام اجتماعی است.» طاهری مصمم است به روستا بازگردد، حتی اگر ویرانه باشد.

وی از برنامه‌های آینده‌اش گفت: «می‌خواهم باشگاه کشاورزان را تأسیس کنم؛ جایی که خودمان بدون اتکا به دولت، مشکلات را حل کنیم.» طاهری معتقد است اگر کشاورزان متحد شوند، می‌توانند نظام بانکی را وادار به تغییر کنند.

طاهری در پایان با امیدی وافر گفت: «مطمئنم خداوند فرشتگانش را به کمک ما می‌فرستد. این راه، راهی الهی است.» او از مسئولان خواست تا به جای شعار، عمل کنند: «کشاورز گرسنه نمی‌خواهد نان مجانی، بلکه می‌خواهد زمینش را آباد کند.»

روایت سیدعباس طاهری، روایت عشق و جهاد است؛ مردی که بهشت را در کنار همسایه‌هایش جست‌وجو می‌کند و معتقد است نصرت خدا به زودی از راه می‌رسد. داستان او، امید را در دل هر روستایی زنده می‌کند.

keyboard_arrow_up