کویری در قلب جنگل‌های گیلان!
کویری در قلب جنگل‌های گیلان!
عرصه: خدمات اجتماعی, خیریه

ما هیچ گاه از دستگاه‌های دولتی کمک دریافت نکردیم چون این مساله باعث ایجاد وابستگی می‌شد و اگر کمک دولتی در مقطعی انجام نمی‌شد ممکن بود گروه جهادی تعطیل شود.

من «علی زادبر» سی و پنج ساله دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه امام صادق‌(ع) و مسوول گروه جهادی مصاف استان گیلان هستم.

در سال ۱۳۸۵ دانشجویان دانشگاه ما به اردوهای جهادی سیستان و بشاگرد و سایر نقاط اعزام می‌شدند ولی من با آن‌ها نمی‌رفتم و به منطقه خودمان می‌آمدم. تصور دوستانم این بود که گیلان منطقه‌ای کاملا آباد و سرسبز است و کشاورزی و ماهیگیری در آن رونق دارد و نیازمند محسوب نمی‌شود.

یکسال طول کشید تا توانستم دوستانم را برای کار جهادی به گیلان بیاورم. وقتی از نزدیک منطقه را دیدند و با مشکلات آشنا شدند، واقعیت را باور کردند.

گروه جهادی ما با چند نفر از بچه‌های هیئت و پایگاه بسیج در شهر فومن به طور غیر رسمی از سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرد. در ابتدا بسته‌های معیشتی را در شروع سال تحصیلی، ایام نوروز و شب یلدا میان خانواده‌های نیازمند توزیع می‌کردیم. از سال ۱۳۹۳ به بعد با مشاهده استقبال مردم توزیع این بسته‌ها را به صورت منظم ادامه دادیم. در مراجعه به نیازمندان، مشکلات و مسائل مختلف خود را با ما در میان می‌گذاشتند. مثلا خانواده‌ای به یخچال نیاز داشت و دیگری خانه‌اش نیازمند تعمیر بود و خانواده‌ای دیگر به وسیله گرمایشی احتیاج داشتند و یا نیازمند تامین هزینه‌های درمان فرزندش بود.

ما به تدریج در مسیر حل مشکلات این خانواده‌ها قرار گرفتیم. برای هر خانواده شناسنامه‌ای تهیه کردیم و در هر روستا فردی را به عنوان رابط انتخاب کردیم که معمولا یا امام جماعت روستا بود یا مسوول بسیج منطقه. گاهی هم این رابط‌ها مردم عادی بودند. به مرور شبکه‌ای از ارتباط‌ها شکل گرفت. شبکه رابطان ما دو بخش دارد. یک بخش آن مجازی است که افراد نیازمند پیام می‌دهند و مشکلات خود را مطرح می‌کنند و ما از طریق رابط‌هایمان مسائل آن‌ها را پیگیری می‌کنیم. گاهی هم مردم به صورت مستقیم به رابط‌های ما مراجعه و طرح مشکل می‌کنند.

خانواده‌ای که دچار مشکل شده قبل از مراجعه به بهزیستی یا کمیته امداد و مسجد معمولا به سراغ رابط ما می‌رود. این فرد شرایط را بررسی کرده و اطلاعات لازم را به ما می‌دهد تا برای حل آن چاره جویی شود. هر فعالیتی هم در گروه ما یک مسوول مشخص دارد. مثلا مسوول جهیزیه با مسوول بسته‌های معیشتی، درمانی‌و… متفاوت است. همه این افراد بخشی از زندگی خود را وقف این فعالیت‌های خالصانه کرده‌اند.

در سال 93-۹۴ وارد حوزه ساخت و ساز شدیم. وقتی برای توزیع بسته معیشتی به خانه نیازمندان می‌رفتیم با فرسودگی خانه‌ها مواجه می‌شدیم که مثلا سقف خانه‌ای در حال ریزش بود. یکبار سقف خانه فردی نیازمند را مرمت ‌کردیم. وقتی اهالی روستا با این اقدام ما مواجه شدند به ما مراجعه و ما را با نمونه‌های بدتری مواجه کردند. همین مساله باعث شد ساخت خانه دوم را آغاز کنیم و به مرور خانه‌های دیگر هم در دستور کار قرار گرفت. تاکنون سی و هفت خانه را ساخته‌ایم. گاهی به طور همزمان مشغول ساخت پنج خانه بودیم.

زمانی خانه‌های پنجاه متری می‌ساختیم اما با طرح مساله فرزند‌آوری به سراغ ساخت خانه‌ها ۷۰ الی ۹۰ متری رفتیم زیرا در خانه پنجاه متری خانواده صرفا امکان داشتن یک فرزند را دارد.

نود درصد خیرین ما افراد غیربومی هستند. ما از طریق فضای مجازی با آن‌ها آشنا شدیم. اوایل فعالیت برای اعتماد‌سازی و ایجاد شفافیت کمک نقدی از مردم دریافت نمی‌کردیم و به جای آن اقلامی مانند سیمان و بلوک می‌گرفتیم. افرادی از تهران و اصفهان و شیراز که جزو خیرین ما بودند می‌پرسیدند از چه طریق می‌توانند به ما کمک کنند. حتی گاهی از اصفهان و یزد آجر برای ما می‌فرستادند اما افرادی هم بودند که می‌خواستند کمک‌های خُرد انجام دهند و امکانی به جز ایجاد مسیری برای دریافت کمک نقدی وجود نداشت.

ما هر خانه را به نام یک شهید می‌سازیم و خانواده آن شهید را دعوت می‌کنیم تا کلید خانه ساخته شده را به صاحب خانه بدهند. بعضی از خانواده‌های شهدا درخواست داشتند خانه‌ای به نام آن شهید را با کمک و هزینه خودشان بسازیم. مثل شهید پورجعفری که وقتی خانواده‌اش متوجه اقدام‌های ما شد خودشان تامین هزینه‌های ساخت خانه‌ای را متقبل شدند.

علت تداوم فعالیت مجموعه ما پشتیبانی و کمک مردم است. مردمی که به ما کمک می‌کنند از اقشار فرهنگی با عقاید مختلف هستند. با اینکه می‌دانند ما با نشان و علامت انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنیم؛ به واسطه صداقت و شفافیت به ما اعتماد کامل دارند.

ما هیچ گاه از دستگاه‌های دولتی کمک دریافت نکردیم چون این مساله باعث ایجاد وابستگی می‌شد و اگر کمک دولتی در مقطعی انجام نمی‌شد ممکن بود گروه جهادی تعطیل شود. متاسفانه برخی گروه‌های جهادی که در دوران کرونا وابسته به نهادهای دولتی شده بودند؛ بعدها با حذف کمک‌های دولتی دچار توقف شدند.

ما به کمک‌های مردمی وابسته هستیم و اگر کمکی از مردم دریافت نکنیم امکان انجام فعالیت نداریم. طی این سال‌ها هیچ گاه فعالیت‌های ما متوقف نشده اما همیشه بدهی داشته‌ایم. مثلا الان دویست میلیون تومان بدهی بابت خرید مصالح داریم ولی بازهم افرادی در بازار هستند که به ما جنس می‌دهند. آن‌ها طی پنج سال گذشته بدون هیچ ضمانتی به ما جنس داده‌اند چون می‌دانند در نهایت پول آن‌ها را پرداخت می‌کنیم.

بسیاری از ایرانیان خارج از کشور و مقیم امریکا و امارات و افرادی که تاجر و پزشک هستند هر کدام چهل تا پنجاه میلیون تومان به ما کمک می‌کنند.
حدود چهل و هشت ماه به صورت ماهانه جهیزیه تهیه کردیم و به نوعروسان نیازمند دادیم. برای صد و پنجاه الی دویست خانه اجاره و پول پیش‌پرداخت می‌کنیم تا نیازمندان ساکن این خانه‌ها دچار مشکل نشوند.

در گروه ما بخش دانش آموزی و بخشی هم برای بیماران سرطانی وجود دارد. برای حدود چهارده نفر شغل ایجاد کرده‌ایم. بخش عمده این افراد روستایی هستند و در وضعیت بدی زندگی می‌کردند.

بعضی از خانه‌هایی هم که تحویل می‌دهیم مبله هستند زیرا ساکنان آن چیزی برای زندگی نداشته‌اند و پیش‌از ساخت خانه در آغل حیوانات زندگی می‌کردند.

گروه جهادی ما محدود به یک منطقه نیست و در موضوع‌های مختلف وارد کار شده است. در آبرسانی خوزستان و سیل آن منطقه، زلزله سرپُل ذهاب، زلزله خوی‌و… برای خدمت‌رسانی حاضر شدیم.

در این سال‌ها فعالیت‌های فرهنگی را هم رها نکردیم و بین کارهای جهادی و فعالیت‌های فرهنگی پیوند ایجاد شد. خانواده‌هایی که به آ‌ن‌ها کمک می‌کنیم هر هفته در جلسات روضه شرکت می‌کنند. مولودی‌ها و عیدها و ماه محرم و رمضان در هیئت‌ها حضور دارند. آن‌ها را به سفر مشهد می‌فرستیم. خدمات مشاوره ازدواج به آن‌ها ارائه می‌دهیم و صرفا با ساخت و تحویل خانه ارتباط ما با آن‌ها قطع نمی‌شود.

keyboard_arrow_up