احسان و نیکوکاری برگرفته از ریشه حُسن است که در دو معنای نعمت بخشیدن به دیگری و احسان در کار و عمل، کاربرد دارد.
اگر کسی که علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد، از جمله نیکوکاران به حساب میآید.
احسان، یعنی نفع و نیکی رساندن به دیگران، بدون انتظار پاداش متقابل و جبران نیکی، به طوریکه در نیکی، بهتر عمل کرده و به بدی در مرتبهای پایینتر پاسخ دهیم، یا اینکه به دیگران خدمت کنیم بدون آنکه در انتظار پاداش باشیم.
آثار اجتماعی نیکوکاری
نباید صاحبان ثروت و نعمت درباره خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهی کنند، بلکه باید با خَلقْ عفو و صلح پیشه کنند و از بدیها آسان درگذرند. آیا دوست نمیدارید که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان کند که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
بدین ترتیب مفهوم آن گستره وسیعی را در بر میگیرد. نیکی ریشه درسرشت و فطرت الهی آدمی دارد. نیکوکاری بهرهای ماندنی و غنیمتی پایدار است. نیکی به دیگران اصل و محور همه خوبیهاست. دژ استوار و زکات نعمتهاست. بالاترین زراعت و سودآورترین سرمایه که ضرر در آن راه ندارد، لبیک گفتن به نیروی ذاتی و درونی است؛ زیرا تمایل به خوبی و انجام دادن کارهای نیک از جمله ویژگیهایی است که خداوند حکیم در نهاد انسان قرار داده است. نیکی کردن پاسخ گفتن به ندای «اللّه» است؛ خداوندی که هیچ عملی را بیجواب نمیگذارد و بارها نیکوکاران را وعده داده است که پاداش نیکی را در دنیا و آخرت ضایع نمیکند.
احسان مانند نیروی مغناطیسی است که جاذبه قوی آن، سرسختترین انسانها را به سمت خود میکشاند. نیکی بواسطه نیروی خارقالعادهاش، نور صفا و صمیمیّت را بر قلبهای تیره و تار میتاباند. دلهای سخت و سنگی در آسیاب مهر و مودت نیکوکاری خرد میشوند. احسان، پیوند دوستی و رفاقت را مستحکم میسازد و علایق و وابستگیهای عاطفی را پررنگتر میکند.
الاِحْسانُ مَحَبّةٌ: احسان و نیکی محبت است.
احسان در اشکال مختلفی از قبیل انعام، انفاق، صدقه، وقف، اطعام، یتیم نوازی و رسیدگی به فقرا و درماندگان تجلی پیدا میکند. در نظر شرع و عرف، آنچه در مقابل شرّ و بدی است نیکی و خیر به شمار میآید و انجام دهنده آن عمل نیک، نیکوکار خوانده میشود.
الاِحْسانُ رَأسُ الْفَضْلِ: احسان اساس فضیلت و خوبیهاست.