به زنان روستایی آموزشهایی در جهت ایجاد مشاغل خرد و خانگی انجام میدهیم که این اقدام با کمک سازمان فنیوحرفهای و تفاهمنامهای که با این سازمان داریم صورت میگیرد. خدا را شاکریم که در حال حاضر زنان روستایی مشغول کار هستند.
من شبنم قنواتی، متولد سال 1353، کارشناس ارشد زیستشناسی و مدیر عامل انجمن دیدهبان جلگه سبز خوزستان هستم.
حدود ده سالی است که این جمع شکل گرفتهاست . در کنشگری که بچهها داشتند یکبهیک همدیگر را پیدا کردند. من به یاد میآورم آن زنجیرههای انسانی را که به صورت خودجوش در کنار کارون تشکیل میشد. برای مخالفت با انتقال آب، افراد در فضای مجازی و پویش همدیگر را پیدا میکردند و آشنا میشدند. یک گروه تشکیل داده بودیم تحت عنوان کمپین نه به انتقال آب. که سه، چهار هزار نفرعضو آن بودند. تجمعی برگزار کردیم و من یک متن علمی به عنوان بیانیه را تهیه و قرائت کردم. دیگران وقتی رویکرد من را دیدند از آنجایی که دوست داشتند کارها با یک نظم و سیر قانونی پیش برود از من خواستند که مدیر عامل انجمن بشوم. من در برنامهها دقت میکردم افرادی جمع شوند که یک چهارچوب و نظاممندی داشته باشند تا کار منحرف نشود.
زمانی که در سال 94 شروع کردیم هیأت مؤسس انجمن را برقرار کردیم. به هر حال وقتی شما سه، چهار هزار نفر عضو دارید؛ خیلیها هم مشتاقاند که در هیأت مؤسس باشند یک سیستم طراحی کردیم و یکبهیک افراد را انتخاب و جلسه گذاشتیم تا به 7 نفر رسیدیم که هر کدام در حوزههایی متخصص بودند. روند اعتمادسازی بین ما و نهادها کمی طول کشید و ما در سال 1397 توانستیم پروانۀ فعالیت دریافت کنیم. در سال 96 یک همایش ملی برگزار کردیم که آب حیات زمین نام داشت. 17 نفر از پروفسورهای رشتههای مرتبط، اثرات انتقال آب در کشاورزی، محیط زیست، اقتصاد و مسائل سیاسی را بررسی کردند. چهار ماه بعد همایش امنیت آب را راهاندازی کردیم. در سال 1400-1399 برای حقِ آبِه هورالعظیم تجمع برگزار کردیم که بازخورد جهانی داشت. اما مراقبت کردیم تا کسی نتواند سوء استفاده کند. با رسانههای معاند مصاحبه نکردیم و درخواستهای آنها را رد کردیم.
این حوزه فعالیت ما در بخش مطالبهگری و مسایل کلان است. ولی این فقط بخشی از کار ماست. یکی دیگر از کارهای ما پویشها و آموزشهایی است که برای استفاده نکردن از کیسههای پلاستیکی یا ظروف یکبار مصرف برگزار میکنیم. در این پویشها به شهروندان به صورت چهره به چهره آموزش میدهیم که این نوع فعالیت در مناسبتهایی مثل محرم و نوروز بیشتر انجام میشود. حوزۀ دیگر فعالیت ، UNDP پروژههایی است که به صورت مشترک با سازمان محیط زیست و سازمان ملل متحد درجهت معیشت پایدار جوامع روستایی در خطر انجام میدهیم. روستاهای حاشیۀ تالاب شادگان مثل روستای خنافرۀ و روستای سادات آبادان از جغرافیای مناطق هدف ماست. ما به زنان روستایی آموزشهایی در جهت ایجاد مشاغل خرد و خانگی انجام میدهیم که این اقدام با کمک سازمان فنیوحرفهای و تفاهمنامهای که با این سازمان داریم صورت میگیرد. خدارا شاکریم که در حال حاضر زنان روستایی مشغول کار هستند.
در زمانهایی که بحرانی در سطح کشور ایجاد میشود مثل زلزله در کرمانشاه، سیل 98، زلزلۀ مسجد سلیمان و… انجمن ما ورود میکند و در راستای تعهدات اجتماعی خود اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی میکند و آنها را به اماکنی که مردم نیاز به کمک دارند ارسال میکند.
در سیل 98 زمانی که کسی جرئت نداشت به سمت روستاهای مسیر جادۀ آبادان برود و در تصاویر آن مشخص است که فقط سرِ نخلهایی که بیش از چهار متر ارتفاع دارند، بیرون است ما با ماشین شخصی پراید در جاده حرکت میکردیم و فقط حدس میزدیم که تا کجا برویم، جاده است. بقیۀ مسیر را هم با قایق میرفتیم تا به مردم کمکرسانی کنیم. اگر در جاده یک ذره از مسیر مستقیم منحرف میشدیم و به شانۀ خاکی میرفتیم ماشین در آب شناور میشد و قایق هم اگر از روی سنگ رد و سوراخ میشد دیگر گرفتار میشدیم. ما این مسیرها را رفتیم. بچههای ما رفتند و خدا را شاکریم که توانستیم تأثیرگذار باشیم. حتی علاوهبر اینکه به مردم خدمات دادیم به مدارس آموزش هم دادیم. از یک طرف؛ غذای گرم پخش میکردیم و از طرف دیگر تفکیک زباله پسماند را آموزش میدادیم تا آسیب کمتری به طبیعت برسد.
برای نیروهای داوطلبی که با ما همکاری میکنند، دورههای آموزشی برگزار میکنیم و به آنها گواهینامه نیز اعطا میکنیم. برای من خیلی مهم بود که دورهها جدی گرفته شود و بچهها ارتقاء پیدا کنند برای همین یک امضاء یا 4 امضاء برای گواهینامهها در نظر گرفته بودیم. مثل: امضاء مدیر کل اجتماعی استانداری. سطوح دورهها طوری بود که حتی رئیس اتحادیۀ گل و گیاه شرط گرفتن مجوز کسب و کار این اتحادیه را منوط به گذراندن دورههای انجمن ما کرده بود.