«شاغل» و «خانهدار» دو عبارتی است که در توصیف شرایط اجتماعی خانمها از آن استفاده میشود؛ عبارت اول برتری خاصی در جامعه به زن میبخشد و عبارت دوم گاهیشان و منزلت زن را در حد فردی وابسته به همسر و مسوول پخت و پز و بشور و بساب در منزل پایین میآورد. اما همین زنهای خانهدار که خود را وقف خانه و فرزند و همسر کردهاند و متاسفانه جدی گرفته نشدهاند؛ فعالیتی مهم و کلیدی را در مجموعهای جهادی رقم زدند.
من «محمد حیدری» متولد ۱۳۵۶دارای مدرک لیسانس علوم تربیتی و در زمان انجام این گفتوگو مسوول گروه جهادی امام حسن مجتبی(ع) و کارشناس شهر ورزنه در استان اصفهان هستم. نام شهر ما را در سالهای اخیر همراه با اخبار تنشهای آبی زیاد شنیدهاید. محرومیت و مشکلات اجتماعی در شهر و استان ما سابقهای نسبتا طولانی دارد. به همین دلیل سال ۱۳۹۱ فعالیت خود را در این حوزه آغاز کردیم. البته در سالهای ابتدایی بر مناطق محرومی به جز شهر و استان خود متمرکز بودیم؛ شهرهایی مانند: لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرکُرد و قصر قند چابهار. در آن سالها به این شهرها میرفتیم و فعالیتهای عمرانی انجام میدادیم اما از سال ۱۳۹۸ در شهر خودمان متمرکز شدیم و سه روستا را هدفگذاری کردیم تا فعالیتهای اجتماعی و عمرانی در آنها انجام دهیم.
شیوه کار ما بدین صورت بود که پس از ورود به روستا افراد موثر و فعال را شناسایی و در خود روستا گروهی جهادی به نام مبارک امام حسن مجتبی(ع) راهاندازی میکردیم. به مرور پانزده گروه در پانزده روستا شکل گرفت و نقش ما به «قرارگاه جهادی» ارتقا یافت که این گروهها را هدایت میکردیم. هر گروه در روستا اقدام به شناسایی و مکتوب نمودن آسیبهای اجتماعی روستا میکرد. سپس ظرفیتها و اولویتهای هر روستا مشخص میشد و طی جلساتی با فرمانداری، بهداری، بخشداری، جهاد کشاورزی و سایر متولیان برای حل و فصل مشکلات برنامهریزی صورت میگرفت. این «حل و فصل» یک کلید مهم داشت و آن «حضور مردم» بود. در هیچ کدام از این موضوعها حضور مردم را فراموش نکردیم و در میان این «مردم» بانوان نقشی مهم و محوری داشتند و به مرور گروههای ما تبدیل به مجموعههایی با محوریت این بانوان شد. اغلب این بانوان خانهدار بودند و هیچگاه فرصتی برای فعالیتهای اجتماعی در اختیار آنها قرار داده نشده بود. با آموزشهایی که از ما دریافت کردند به مرور ظرفیتهای خوبی توسط آنها شکل گرفت. مثلا خودشان خیرین را پیدا کرده و برنامههای خیریه را اجرایی میکردند و البته تمام این فعالیتها به صورت رایگان انجام میشد. حالا جمعیت ما به هفتاد و پنج نفر رسیده و الان هر گروه جهادی برای خودش زیرمجموعه ساخته و فعالیتهایی را در پیشگرفته است.
تمرکز ما بر روی مسائل اجتماعی است. مثلا در روستایی «خودکشی» به نقطهای بحرانی رسیده بود. گروه جهادی آن روستا به سراغ اهالی رفت، با آنها وارد صحبت شد و به مرور با پرداختن به سبک زندگی اهالی و استعدادیابی آسیب اجتماعی خودکشی کاهش یافت.
از ظرفیتهای فضای مجازی هم بهرههای زیادی بردیم. مثلا گروهی داریم به نام «ده هزار تومانیهای گره گشا». گروه دیگری داریم با نام «چهارشنبههای امام رضایی» که در قالب آنها منابع مالی کوچک جذب و با همان منابع کارهای بزرگی شکل گرفته و پیشمیرود. گاهی هم برای فعالیتهای گستردهتر مانند توزیع بستههای ارزاق یا اعطای وامهای اشتغالزایی هم از ظرفیتهای نهادها و ارگانها استفاده میکنیم. از روستاهایی که زیر نظر قرارگاه ما فعالیت دارند شش روستا دارای صندوق قرضالحسنه هستند که در حوزه اشتغال و معیشت وام میدهند.
گسترش فقر و محرومیت از یک طرف و نبود خیرین توانمند باعث شد در مقطعی با مشکلات متعدد روبرو بشویم. برای همین اعضای گروه خودشان دست به کار شدند و با پسانداز صد هزار تومان شرایطی را فراهم کردند که بتوانیم به مرور از روش قرعهکشی برای پرداخت وام فاصله گرفته و از این محدودیت عبور کنیم. درباره درآمدهای کسب شده و هزینههای انجام شده به صورت لحظهای در گروههای مجازی اطلاع رسانی میکنیم اما سالی یکبار هم در قالب برگزاری جشن در هر روستا به مردم و خیرین گزارش جامع میدهیم تا بدانند منابع مالی صرف چه خدماتی شده است.
فعالیت گروه جهادی ما همیشه بدون چالش و دردسر نیست. متاسفانه گاهی مسوولان ما را به چشم رقیب خود نگاه میکنند و برای خالی کردن زیر پای ما برنامهریزی میکنند! شاید علت این مساله این باشد که گروههای جهادی صرفا به دنبال رفع محرومیت نیستند و درخصوص علت وجود محرومیتها و میزان مسوولیت مسوولان در ایجاد این محرومیت هم مطالبهگری میکنند و این همان موضوعی است که به مذاق مسوولین خوش نمیآید.