هر سال چهار بار نمایشگاه فروش را در سالن وحدت شهر برگزار میکنیم تا محصولات تولیدی خانمها ارائه شود و با فروش آن درآمد پایداری ایجاد شود. صد و ده نفر از بانوان هنرمند در این نمایشگاه محصولات خود را عرضه میکنند.
من «فاطمه شریفپور» دیپلمه و مدیر «کانون فرهنگی هنری ساجده» و خیریه «باران رحمت» شهر مهاباد استان آذربایجان غربی هستم. از سال ۱۳۹۳ در کانون فرهنگی هنری ساجده به عنوان مدیر فعالیت خود را آغاز کردم. قبلا در مسجد فعال بودیم ولی بعدها حجم کارهایمان زیاد شد و در بیرون مسجد مکانی را اجاره کردیم و به فعالیت خود ادامه دادیم. دختر من فارغ التحصیل کارشناسی ارشد زبان انگلیسی است و به همین دلیل کار را با آموزش زبان انگلیسی آغاز کردیم. در ابتدا ۱۱۰ نفر جذب کلاسهای آموزش زبان شدند. بعد کلاسهای تقویتی برای تمامی دروس راهاندازی کردیم. این یک جنبه از کار ما بود که درآمدزا بود. در ادامه برای اشتغالزایی بانوان بیسرپرست و نیازمند شغل، کلاسهای مختلفی همچون قالیبافی، گلیم بافی، بافتنی و سایر هنرهای دستی که متقاضی داشت برگزار کردیم. برای هر کلاس مربی درجه یک میآوردیم تا به بانوان آموزش دهند. علاوه بر اینها کلاسهای قرآن و احکام هم به صورت رایگان برای زنان سرپرست خانوار برگزار میشد. سال ۱۳۹۸ مجوز مرکز نیکوکاری را دریافت کردیم.
تقریبا نهصد پرونده داریم و تمامی خدمات برای بانوان بیسرپرست و فرزندانشان کاملاً رایگان است ولی از سایر افرادی که مشکل مالی ندارند شهریه دریافت میشود و با شهریههای جمعآوری شده مرکز نیکوکاری را اداره میکنیم.
پدرم پنجاه و شش سال پیشماموستا بود و همین مساله سبب شد من به مسائل دینی علاقمند شوم. متاسفانه پسر و برادرم را در سال ۱۳۹۳ از دست دادم. وقتی برای دادن پول خیرات آنها به مسجد میرفتم؛ تصمیم گرفتم کلاس تدریس قرآن برای کودکان و خانمها برگزار کنم. از سال ۱۳۹۳ که کانون شروع به فعالیت کرد، به دلیل روابط خوبی که در منطقه داشتم از خانمها کمک جمعآوری میکردم و به افراد نیازمند میرساندم. به همین شیوه هم نیازمندان منطقه را شناسایی کردم و هم خیرین پای کار جذب شدند. به مرور اعتماد مردم به کارهایم جلب شد و با پیشنهاد خانمها اقدام به دریافت مجوز برای مرکز نیکوکاری کردم. در همان سالی که برای کانون ساختمان اجاره کردم به بهزیستی و کمیته امداد مراجعه و از آنها خواستم زنان بیسرپرست را به بنده معرفی کنند تا خدمات رایگان به خودشان و فرزندانشان بدهم. دو سال بعد مجوز مرکز را دادند و ما فعالیتهایمان را در ساختمانی که با پول وام ازدواج دخترانم رهن کرده بودم آغاز کردم.
ما علاوه بر فعالیتهای آموزشی خدمات مختلفی را به نیازمندان ارائه میدهیم. امسال بیشترین میزان قربانی را در شهر داشتیم و هزار و ششصد کیلوگرم گوشت قربانی را میان نیازمندان توزیع کردیم. پیشاز مناسبتهای مختلف مثل عید نوروز، شب یلدا، ماه رمضان، عید قربانو… برگههای کاغذی را چاپ میکنیم و بین مغازهدارها توزیع میکنیم و نیازهای خودمان را اعلام میکنیم که مثلاً نوشتافزار میخواهیم یا سبد کالا برای توزیع لازم داریمو… همیشه حجم فراوانی کمک جمعآوری میشود که میتوانیم تا دویست خانوار را پوشش دهیم.
در میان اهل سنت برای امام حسین(ع) نذری دادن مرسوم نیست ولی من هر سال آش نذری میپزم. جمع خانمهایی که در این مرکز نیکوکاری با من همراه شدهاند هیچ چشمداشتی ندارند و از جان و مال و و زندگیشان برای خدمت به مردم مایه گذاشتهاند.
هر سال چهار بار نمایشگاه فروش را در سالن وحدت شهر برگزار میکنیم تا محصولات تولیدی خانمها ارائه شود و با فروش آن درآمد پایداری ایجاد شود. صد و ده نفر از بانوان هنرمند در این نمایشگاه محصولات خود را عرضه میکنند.