از پنج سال پیشاز ثبت رسمی موسسه خیریهامان، اقدام به انجام پژوهشهای مختلف کردیم تا فعالیت مجموعه کاملا علمی و دقیق باشد.
من «علیرضا هندیجان» متولد 67 دارای مدرک دیپلم و مدیرعامل موسسه و رئیس هیئت مدیره «جمعیت نیک خواهان سلامت روان» شیراز و مسوول گروه جهادی حسبنا الله هستم. این موسسه با هدف پیشگیری و حمایت از بیماران مبتلا به بیماریهای اعصاب و روان در سال ۱۳۹۸ با اخذ مجوز از فرمانداری شیراز آغاز به کار کرده و در استانهای فارس، سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و شهر بابل در استان مازندران فعالیت میکند.
من از هشت سالگی به فعالیتهای خیریه مشغول هستم. از چهارده سالگی هم وارد هلال احمر استان فارس شدم. وقتی در حوادث و بلایای طبیعی به دیگران کمک رسانی میکردیم، متوجه شدم امداد رسانی صرفا مسالهای فیزیکی نیست که با کمکهای مادی قابل حل و رفع باشد و گاهی نیاز است از روشهای غیر مادی به افراد کمک کنیم.
بیست سال این ایده در ذهنم وجود داشت و به این مساله فکر میکردم که چگونه میتوانیم در بُعد روانی به افراد کمک کرده و در آنها تاثیرگذار باشیم بدون اینکه بخواهیم به آنها مشاوره بدهیم و کلاسهای گفتوگو محور روانشناسی تشکیل دهیم؟! در همه این سالها به این مساله فکر میکردم که چگونه با بهبود شرایط کار و محیط زندگی تغییر روحی و روانی برای افراد حاصل میشود. موسسه فعلی نیز با این دیدگاه و ایده و نظرها شکل گرفت.
از پنج سال پیشاز ثبت رسمی موسسه خیریهامان، اقدام به انجام پژوهشهای مختلف کردیم تا فعالیت مجموعه کاملا علمی و دقیق باشد. هسته اولیه این مجموعه را امدادگران هلال احمر تشکیل دادند که در این سالها با آنها آشنا شده بودم. ما در آرشیوهای سازمانهای مختلف، کتابخانههای عمومی و خصوصی، منابع روانشناسی و رفتارشناسیو… جست و جو و با افراد مختلف در این حوزه گفت وگو کرده و سپس اقدام به برگزاری همایشهایی برای جذب اساتید کردیم.
پس از گسترش فعالیتها در کشور وارد حوزه شبکه ملی شدیم. شبکه ملی اعصاب و روان، شبکه ملی زنانو… شدیم و همین سبب شد افراد متخصص داخل این شبکهها به ما بپیوندند. تعدادی از افراد هم از طریق گروههای مجازی جذب مجموعه ما شدند. همچنان عضوگیری از طریق گروههای مجازی هم ادامه داشت و در نهایت با این اعضا اقدام به تشکیل میز مشارکت و نمایشگاه در سطح شهر شیراز کردیم.
در کنار این فعالیتها اقدام به برگزاری جلسات حافظشناسی، مولاناشناسی و شعرخوانی شاعران مختلف کردیم و اساتید و افرادی که در کلاسها بودند همکاری خود با ما را آغاز کردند. حدود بیست نفر از افرادی که در حوزه اخلاق فعالیت میکردند و در سازمانها و ادارههای مختلف فعالیت میکردند هم به ما پیوستند و گروه ما رفته رفته تکمیلتر شد.
ما در حوزه بیماری فعال هستیم نه بیماران. هدف ما کل جامعه است و گروههای آسیب پذیری که در جامعه زندگی میکنند را مخاطب خود قرار دادهایم. از نظر رفتارشناسی همه مردم شامل بیماران اعصاب و روان میشوند. برخلاف آن دسته بندی که در بحث مالی و امکانات میکنند آسیب پذیرترین مناطق روانی «کلانشهرها» هستند. همین طور که سلسله مراتب پایین میآید آسیب روانی کمتر میشود. مثلا منطقه هودیان در بلوچستان بالاترین مقدار سطح سلامتی روان را دارد.
سال ۱۳۹۸ سیلی در شیراز جاری شد. ما درگیر کار کمک رسانی بودیم. از شیراز آغاز کردیم و بعد به لرستان و اهواز رفتیم. در پایان دوره شش ماهه امداد رسانی، مقداری از کمکهای مردمی نزد ما به امانت باقی مانده بود. به اندازه یک کامیون بار داشتیم اما همه جا کمکها را توزیع کرده و دیگر نیازی به این کمکها وجود نداشت. میخواستیم فقط بارها را بفرستیم بلوچستان. به ترمینال رفتیم تا کارهای لازم را انجام بدهیم.
یکی از همراهان ما خانواده پیرمردی را دیدند که در سالن انتظار نشسته بودند و حدود شصت عدد ساک در اطراف خود داشت. با آنها که صحبت کردیم گفتند در منطقهای سکونت دارند که مردم وضعیت مالی بسیار بدی دارند. همه مردم به کارگری مشغول هستند و همچنان در منطقه سیستم ارباب-رعیتی وجود دارد. بلیتی تهیه کردم و همراه با کمکهای مردمی همراه اتوبوسی شدم که همه مسافران آن کارگر بودند به منطقه هودیان رفتم و حالا شش سال است که در اینجا فعالیت خیریه انجام میدهیم.
سعی ما همیشه این بوده که برنامههای خود را مطابق با شرایط هر منطقه تنظیم کنیم. برای همین حدود شش ماه زمان صرف کردیم و با مردم هودیان زندگی کردیم. برای اینکه بتوانم مرکز فعالیتهایم را در آن منطقه قرار بدهم، حدود چهل و پنج روز در منطقه ماندم و فقط رفتارهای اهالی را بررسی کردم تا به شناختی از آنها برسم.
ما در موسسهامان با روح و روان انسانها سر و کار داریم و برای همین در برنامهریزی برای انجام فعالیتهای مختلف مراقب هستیم خللی در فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایجاد نکنیم و فقط بستری برای رشد و ارتقا مردم ایجاد کنیم تا با همان ویژگیهای بومی به مراتب بهتری دست پیدا کنند.
مرحله شناسایی هنوز هم بعد از پنج سال ادامه دارد و چیزی نیست که متوقف شود اما این مرحله در شش ماه اول فعالیت کمک بسیاری به ما کرد.
ما با کارهای ساده و آزمون و خطا شروع کردیم و فعالیتهایی را در اولویت قرار دادیم که میدانستیم اگر وارد آن شویم خللی در زندگی مردم آن منطقه به وجود نمیآید. این فعالیتها رفته رفته کاملتر شد. برخی مواقع نیز با چالش مواجه شدیم. همیشه به سادگی نمیشد متوجه فکر و فرهنگ و روحیه حاکم بر مردم شویم. با کمک مردم چالشها را یکی یکی حل کرده و جلو رفتیم و به شناختی کلی از مردم رسیدیم.
نیکخواهان از آغاز فعالیت تاکنون هیچ کمک دولتی و حاکمیتی دریافت نکرده است. در یک مورد با سازمان ملل همکاری کرده و مبالغی به عنوان کمک دریافت کردیم. همه پولهایی که به حسابهای ما واریز میشود کمکهای مردمی است و از سوی خیرین و گروههای همکار پرداخت میشود. چند گروه در فضای مجازی داریم که در آن هم گفت وگو صورت میگیرد و هم اطلاعیهها، درخواستها و اخبار قرار داده میشود. مستندات انجام فعالیتها نیز جداگانه در پرونده هر فرد ثبت میشود و در مواردی نیز با انتشار عکس افراد مورد حمایت (البته با پوشاندن چهره) به خیرین اطلاع رسانی میشود.
اساس کار ما این است که کارهای درمانی را در قالب کار درمانی، هنر درمانی، تحصیل درمانیو… به صورت غیر مستقیم در جامعه پیادهسازی کنیم تا بتوانیم جامعه را توانمند کنیم. ما صفتی را در نظر میگیریم و نسبت به آن یک ساختار عملگرایی ترسیم میکنیم. این مساله رسالت نیک خواهان است.