یکی از اقدامات ما تشکیل کمیتۀ اشتغالزایی بود. سال گذشته یک استاد دعوت کردیم و در مسجد کلاس حصیربافی برای خانوادههای تحت پوشش برگزار کردیم .تعدادی از مددجویان توانستند از همین طریق خودکفا شوند بنابراین؛ تصمیم گرفتیم کار را توسعه دهیم و یک خیریّه اشتغال را ثبت کرده و در زمینی که کنار مسجد داریم کارگاه بزرگی را تأسیس کنیم.
من عباس مال احمدی 53 ساله، دارای تحصیلات متوسطه و مسئول مرکز نیکوکاری امیرالمؤمنین (ع) در روستای دهقاید شهرستان دشتستان هستم.
تاسیس گروه
گروه ما ده سالی است که در مسجد فعال است. ما گروه جهادی داشتیم و سالها میرفتیم در روستاها و مناطق محروم خانههای مردم مستضعف را ساخته یا تعمیر میکردیم. از سال 1397 با تاسیس مرکز نیکوکاری تلاش کردیم فعالیتها را سازمان یافته تر ادامه بدهیم .
خدمات گروه
این مرکز 150 خانوار را تحت پوشش خود دارد و شیوۀ کار ما بدین صورت است که وقتی فردی به ما مراجعه میکند؛ محقق برای بررسی مشکلات او اعزام میشود و براساس نتایج به عمل آمده در سه دسته تقسیمبندی و با توجه به اولویتها خدمترسانی میکنیم. اولویت با دستۀ اول است که کسانی را شامل میشود که هیچ سرپرستی ندارند یا توانایی انجام کار را ندارند مانند: زنان سرپرست خانواری که همسرانشان فوت کرده یا مطلقهاند. ما به خانوادهها کمک موردی میکنیم مثلاً هر دو ماه چهل و پنج روز توزیع مواد غذایی بین نیازمندان داریم. در زمینۀ درمانی و تهیۀ دارو هم فعال هستیم. ده بیمار خاص، تحت پوشش مرکز نیکوکاری ما قرار دارد. در بحث آموزشی هم از فضای مسجد استفاده کرده و برای دانشآموزان نیازمند برنامههای مختلفی مانند کلاسهای تقویتی برگزار کردهایم. با کمک خیّرین یک صندوق قرضالحسنه راه اندازی کردیم و با مبلغی که آنها در اختیار مرکز قرار دادهاند؛ وامهای قرضالحسنۀ بدون سود و با بازپرداختهای ماهیانۀ دو ساله و هجده ماهه پرداخت کردهایم. در مهرماه و آغاز سال نو، توزیع بستههای آموزشی و لباس نو را مد نظر قرار دادهایم.
حامیان مالی
ما دو نوع خیّر داریم. یکی خیّرین متغیّر و موردی هستند و چون خیّرین ما بیشتر ثابت هستند حساب مرکز سر ماه شارژ میشود و ما بر اساس جلساتی که هر هفته جمعهها ساعت 10 صبح برگزار میشود و همۀ اعضای مرکز در آن حضور دارند، اولویتبندی و توزیع میکنیم.
توانمندسازی مددجویان
یکی از اقدامات ما تشکیل کمیتۀ اشتغالزایی بود. سال گذشته یک استاد دعوت کردیم و در مسجد کلاس حصیربافی برای خانوادههای تحت پوشش برگزار کردیم .تعدادی از مددجویان توانستند از همین طریق خودکفا شوند بنابراین؛ تصمیم گرفتیم کار را توسعه دهیم و یک خیریّه اشتغال را ثبت کرده و در زمینی که کنار مسجد داریم کارگاه بزرگی را تأسیس کنیم.
خانه به خانه
بچههایی که به مرکز میآیند فیسبیل الله کار میکنند. تابستانها که هوای منطقه ما گرم است شبها برای کار میرویم و زمستانها که کمی هوا خنکتر است روزها فعالیت میکنیم خصوصاً در روزهای جمعه که دوستان کارمند هم فراغت دارند در حال تلاش هستیم، در بسیاری از روستاها کار عمرانی انجام دادهایم. ما مرحله به مرحله کارساختمانی را انجام میدهیم مثلاً سقف یک خانه را میسازیم و ماه دیگر میرویم یک حیاط برای آن درست میکنیم. بستگی به میزان پولی که کمک شده باشد؛ اقدام میکنیم اگر بیشتر باشد کارمان را با وسعت بیشتری انجام میدهیم. در حال حاضر هر خانه 400-500 میلیون هزینۀ ساخت دارد اما خدارو شکر تاکنون لنگ پول نماندهایم.
میخواهم خاطرهای برای شما نقل کنم:
روزی برای یک بنده خدایی ساختمانی با دو، سه اتاق میساختیم. یک بعد از ظهر به ما زنگ زد و گفت: فلانی صدتا کیسه سیمان لازم دارم. آن روز هم سیمان هیچ جا گیر نمیآمد. همه جا را گشتیم. فقط یک نفر سیمان داشت، رفتیم سراغش. گفت: سیمان داریم. این قیمتش، پولش هم نقد است. باید اول پول پرداخت کنید تا من به شما سیمان بدهم. من هم پول نقد نداشتم . معمولاً با هر کس که کار میکردیم با توجه به یک شناختی که روی ما دارند به ما اعتماد میکردند و مصالح میدادند. من بیرون رفتم. و خیلی ناراحت شدم و اشک در چشمهای من جمع شد انگار من را تحقیر کرده بودند. با خودم گفتم: حالا برای چه اینگونه سخن میگوید. زنگ زدم به پدرم گفتم: حاج اکبر. گفت: بله. گفتم: دویست هزار تومان داری؟ گفت: بله خانه دارم؛ برو بردار. سرپیچ خانۀ پدری که رسیدم یک پیرزنی که الان به رحمت خدا رفته است، صدایم زد و گفت: کربلایی، چهارصد هزار تومان نزد من است که میخواستم برای کارهای فقرا بدهم. وقتی این را گفت، اشک از چشمانم جاری شد و میخواستم همانجا روی آسفالت سجدۀ شکر به جا آورم. شکر خدا که نگذاشت، آبروی ما اینجا برود. من دویست هزار تومان لازم داشتم ولی چهارصد هزار تومان خدا در عرض یک ربع، بیست دقیقه جور کرد. خدا را شاکریم در کشاکش این سالهایی که کارهای جهادی انجام میدهیم خیراتی نصیبمان شده است که دست از دامان مردم محروم و مستضعف برنمیداریم.