زندگی‌های یک میلیارد تومانی
زندگی‌های یک میلیارد تومانی
عرصه: خیریه

در فعالیت‌های خیریه گاهی با پرداخت چند میلیون تومان می‌توان دل‌های نیازمندان را شاد کرد اما برخی نیازمندان هم هستند که قیمت نشاندن لبخند بر لب آن‌ها اندکی گران است مثلا برای هر نفر یک میلیارد تومان!
«خلیل غلامی» هستم متولد سال ۱۳۴۲ در شهرستان گراش استان فارس. بعد از گرفتن دیپلم و شرکت در جنگ ایران و عراق به کشور امارات رفتم و چهارده سال سخت کار کردم تا زندگی‌ام را بسازم. به گراش که برگشتم به مدت دوازده سال نمایندگی فروش محصولات ایران خودرو را در این شهر اداره کردم.
در سال ۱۳۷۶ متوجه شدم میهمانی در سرم جا خوش کرده است به نام تومور مغزی! عمل کردم و با خروج تومور مشکلات جدیدی در ناحیه چشم و گوش و اعصاب میهمان دائمی بدنم شد. از آن به بعد تصمیم گرفتم باقی عمرم را وقف فعالیت‌های عام المنفعه کنم. حدود دوازده سال است که تمام وقت خودم را صرف کارهای خیریه می‌کنم. در حال حاضر عضو مجمع خیرین سلامت و زیرساخت هستم و در هیئت امنای کمپ معتادین نیز عضویت دارم. عضو هیئت امنای ساختمان سازان شهرستان و عضویت در هیئت امنای صندوق قرض‌الحسنه نور نیز از دیگر مسوولیت‌های من است.
به عنوان نماینده خیرین خارج از کشور شهرستان گراش شناخته می‌شوم و این عزیزان به دلیل اعتمادی که به من دارند مبالغی را جهت فعالیت‌های خیریه در اختیار من می‌گذارند. از محل این کمک‌ها تاکنون دو حسینیه، دو خانه بهداشت، یک درمانگاه، دو خانه معلم و دو مسجد در این شهرستان بنا شده است.
از سه سال قبل انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان را تاسیس کردم. در شهرستان ما حدود هفتصد و هشتاد زندانی وجود دارد که هشتاد درصد آنها در حوزه مواد مخدر هستند اما در خود شهر ما مجموعاً پانزده زندانی هستند که بیشتر در حوزه مالی و مهریه است.
متاسفانه به دلیل معظل بیکاری جوانان بیشتر به سمت موادمخدر گرایش پیدا کرده‌اند. کشاورزی و دامداری به دلیل مشکل کم آبی تضعیف شده و جوانان برای کار یا ساکن کیش و یا قشم شده‌اند یا به کشور‌های خلیج فارس مهاجرت می‌کنند که آن هم آسیب‌های خودش را دارد.
اولویت اصلی انجمن ما حمایت از زندانیان و تلاش برای رفع نیازهای اساسی و حفظ عزت نفس خانواده‌های زندانیان است. این اتفاق با توانمندسازی شغلی از طریق ایجاد مشاغل خانوادگی رخ می‌دهد.
در کنار آن فعالیت مددکاری و مشاوره‌ای و ارائه آموزش‌های کاربردی در زمینه‌های گوناگون برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و استفاده بهینه از ظرفیت‌های درون استانی زندانیان هم مورد توجه قرار می‌گیرد.
در مدت فعالیت این انجمن بیست و سه زندانی را آزاد کردیم که متوسط پرداختی برای هر کدام از آن‌ها بالای یک میلیارد تومان بوده است. در زمینه حمایت از خانواده زندانیان هم بیش از دو میلیارد تومان پرداختی داشته‌ایم که بخشی از این مبلغ صرف توزیع بسته‌های مواد غذایی و پوشاک و لوازم التحریر به صورت منظم و مستمر بوده است.
با امضای تفاهم‌نامه‌ای با شهرداری موفق شدیم مسیری را فراهم کنیم که زندانیان اصطلاحا «رای باز»‌ در امور شهرداری به کار گرفته شوند. رای باز اصطلاحا به زندانیانی گفته می‌شود که با تایید مقام قضایی صادرکننده حکم، برای اشتغال به کار یا حرفه‌آموزی به موسسات صنعتی، کشاورزی و خدماتی اعزام می‌شود. حاصل این همکاری هم به نفع زندانی است و هم شهرداری.
برای حمایت از خانواده زندانی‌ها طی مذاکره با آموزش و پرورش، بیمارستان‌ها، مطب‌های خصوصی، آزمایشگاه‌ها و خدمات پاراکلینیکی شرایطی فراهم شده تا خانواده‌های دارای معرفی‌نامه از موسسه، با تخفیف از خدمات این مراکز استفاده کنند. گاهی تخفیف ۵۰ درصد و گاهی هم ۱۰۰ درصد است.
در زمینه وام نیز با کمک کمیته‌امداد، هلال احمر و سپاه ناحیه شهرستان برای مسکن، ازدواج اشتغال و سایر امور خانواده زندانیان تسهیلات فراهم کردیم.
ما هیچ درآمد پایداری نداریم. منبع مالی ما کمک‌های مردمی خیرین است که به ما اعتماد دارند و تاکنون بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان به ما کمک کردند. انجمن ما هیئت مدیره دارد که متشکل از دادستان، فرماندار، سه نفر معتمد و دو نفر بازرس است.
با امضای تفاهم‌نامه با بهزیستی از اساتیدی بهره می‌بریم و آن‌ها را به زندان می‌فرستیم تا جلسه مشاوره برگزار کنند. برای خانواده‌های زندانی مباحث حقوقی مرتبط با زندان را تشریح می‌کنیم تا درک این فضا برای آن‌ها آسان‌تر باشد. البته برای کاستن از بار مشکلات حقوقی با بهره‌گیری از بزرگان شهر تلاش می‌کنیم تا معضلات حقوقی را به صورت کدخدا منشانه حل و فصل کنیم تا حجم پرونده‌های ارسالی به قوه قضائیه کمتر باشد.
برنامه آینده ما ایجاد کارگاه‌های تولیدی در زندان است که به افراد زندانی مهارت‌هایی یاد بدهد تا بعد از خروج از زندان بتوانند در جامعه نقش مثبتی را ایفا کنند. راستی نام موسسه را نگفتم: من اسم موسسه را گذاشته‌ام خانواده فراموش شده! ما زندانیانی داریم که بیست سال در زندان بوده‌اند. این‌ها جزئی از خانواده ما هستند. باید تلاش کنیم تا دوباره به جامعه برگردند و زندگی عزتمندانه‌ای داشته باشند.
برای ادامه این فعالیت‌ها باید جوانان را پرورش دهیم و نیروی جایگزینی را تربیت کنیم که بتواند در جایگاه ما کارها و فعالیت‌های ما را ادامه دهد نیرویی که هم به خدا اعتقاد دارد و هم توانایی مدیریت داشته باشد.

 

keyboard_arrow_up