مردم از ایدز ترس دارند و مسایل را پنهان میکنند. سن ایدز به 25 سال رسیده است و ما میدانیم خیلی وقتها کمتر است و این نیاز به فرهنگسازی دارد. ما برای این که تصور قبیح بودن مسألۀ ایدز در جامعه بریزد در مجامع عمومی تست ایدز از همه میگیریم. تا کسی از داشتن این بیماری شرم نکند.
من دکترعلی وطندوست، 50 ساله و مدیر عامل و مؤسسۀ کاهش آسیبهای اجتماعی شهرستان نور هستم. مجموعۀ ما از سال 1388 فعالیت خود را در این منطقه آغاز کرده است. طی بررسیهایی که ارگانها و سازمانهای مختلف از جمله استانداری کرده بودند؛ این منطقه به عنوان منطقۀ آسیب و آلوده معرفی شده بود.
اعتمادسازی
وقتی ما وارد منطقه شدیم، حدود دوازده تا چهارده نوع آسیب مختلف را شناسایی کردیم. هدف مؤسسۀ ما کاهش آسیبهای اجتماعی در حوزۀ ایدز، اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی و… است. از نظر سطح فعالیت، جزء مؤسسات سطح یک کشور قرار دارد. موضوع فعالیت ما حواشی بسیاری دارد و برای فهم مشترک و سازگاری با مردم بومی نیاز به مقدماتی است. مثلا اگر بگویم آمدهایم اعتیاد را درمان کنیم. میگویند: بلند شوید و بروید. این آدمها از اعتیاد درآمدزایی میکنند. بنابراین اولین گام فعالیت اعتماد سازی است که برای ما شش ماه طول کشید.
کار را از تعویض سطلهای زباله و کمک به ساخت مسجد نیمهکاره و هیأت شروع کردیم. سپس گزارشی را به اعضای شورای شهر دادیم که همراهی آنها را هم کسب کنیم. همزمان که شهرداری مبلمان شهری را نوسازی میکرد. ما افراد آسیبدیده را شناسایی میکردیم. بستۀ معیشتی را توزیع میکردیم یا سرنگ میدادیم تا با سرنگ آلوده ایدز توسعه پیدا نکند. خوشبختانه آنها ما را پذیرفتند. حالا که پذیرفتند؛ آرام آرام میتوانستیم به سمت ترک هدایت کنیم. برایشان نامه زده و به کمپ ارجاع میکردیم تا مراحل درمان آنها طی شود.
پاکسازی و بهسازی محیط
مکانهای بیدفاع شهری محل تجمع آسیبهای اجتماعی هستند. همکاران ما مناطق مختلف و پاتوقهای معتادان تزریقی میرفتند؛ حتی در جنگلهایی که اینجا هست درختی بود که اینان پای آن تزریق میکردند و سرنگ را به عنوان دارت به درخت میزدند. سرنگهای آلوده را جمعآوری و امحا میکردیم. به نحوی که اینها عادت کردند سرنگ میآورند و سرنگ نو میبردند به نوعی همکار ما شده بودند.
کارخانۀ متروکهای در محل بود که محل تجمع معتادان شده بود که با همکاری مردم و مسئولان جمعآوری شد. پارکی که قبلا پاتوق بود حالا به پارک شهری تمیزی تبدیل شده است که در آن ورزش صبحگاهی برگزار میشود.
توانمندسازی
مرحلۀ بعدی کار ما توانمندسازی در حوزۀ اشتغال بود برای همین با همکاری فنیوحرفهای و فرمانداری آموزشها را شروع کردیم و کارگاههای مختلف راهاندازی شد.
خط محرومیت
یک خط آسفالت در اینجاست که آن طرف اغنیا و این طرف فقرا هستند. هنوز آب شرب و گاز هم در این منطقه نیست. خیلی از ارگانها بعد از اینکه ما ورود پیدا کردیم، آمدند. ولی قبل آن میگفتند: اگر تمام سنگ فرشهای شهر را طلا کنیم این بخش چنان هست که مردم آنجا را نمیبینند. تقریبا 19 خانوار با سه طایفه حداد کولی و گودار هستند که بیشتر مهاجرین هستند؛ که ریشۀ آنها به هند و سبزوار میرسد.
خیر اعتیاد نداریم
در بحث اعتیاد دو مطلب وجود دارد اول اینکه ما نمیتوانیم از کمک خیرین در این حوزه استفاده کنیم. فرهنگاش وجود ندارد. ولی بگوییم یک یخچال میخواهیم برای کسی بخریم سریع پرداخت میکنند.
مردم از ایدز میترسند
مسألۀ دوم بحث ایدز است که هنوز فرهنگسازی نشده است. یعنی مردم از ایدز ترس دارند. مسایل را پنهان میکنند. سن ایدز به 25 سال رسیدهاست و ما میدانیم خیلی وقتها کمتر است و این نیاز به فرهنگسازی دارد. ما برای این که تصور قبیح بودن مسألۀ ایدز در جامعه بریزد در مجامع عمومی تست ایدز از همه میگیریم. تا کسی از داشتن این بیماری شرم نکند.
اولین هدفمان از جنس انسان دوستانه است. چرا که احساس میکنیم اگر آسیب باشد این مشکل میتواند به خانه، زندگی، همسایه، برادرو خواهر من هم برسد. ما سیزده سال است که در این منطقه فعالیت میکنیم و افتخار میکنیم با همه مخاطرات توانستهایم با کنترل آسیبهای اجتماعی این منطقه به عنوان الگویی موفق در مجامع جهانی ظاهرشویم.