ما در کلاسهای درس برای دانش آموزان صحبت میکنیم و میگوییم اعتیاد از سیگار آغاز میشود. نباید حتی به حالت شوخی هم افراد شکل استفاده از سیگار را تجربه کنند و مثلا مدادی گوشه لب بگذارند و ژست سیگار کشیدن به خود بگیرند.
من «صمد دارابی» هستم. فعالیت اجتماعیام را به عنوان آموزشیار نهضت سواد آموزی در زندان آغاز کردم. حدود هفت سال در خدمت مددجویان بودم و تجربه مواجهه با این افراد باعث شد تا مشکلات و معضلات اجتماعی جامعه پیرامون خودم را بهتر بشناسم.
در طول سالهای گذشته با افراد مختلفی آشنا شدم که خانواده و جامعه آنها را طرد کرده و در اثر مشکلات به زندان افتاده بودند.
در محلهای که ساکن آن بودیم از سال ۱۳۸۴به عنوان جانشین پایگاه بسیج و سپس فرمانده پایگاه بسیج فعالیت داشتم. آسیبها و معضلات اجتماعی شهرستان را شناسایی و تحلیل میکردیم. اغلب آسیبهایی که در منطقه ما کردستان وجود دارد به خاطر فقر ناشی از بیکاری است. وقتی کارخانه و امکانات تولیدی در منطقه ما وجود نداشته باشد که افراد به صورت دائمی مشغول به فعالیت باشند فقط کار فصلی برای امرار معاش باقی میماند که آن هم سه چهار ماه در سال وجود دارد و بعد دیگر تمام میشود و افراد باید اصطلاحا «از جیب» خرج کنند. بیکاری سبب میشود وقت آنها به بطالت بگذرد. در چنین شرایطی آسیبهای مختلف مانند «اعتیاد» افزایش مییابد.
من یکسال است که در حاشیه شهر کامیاران در یک روستای میزبان حاشیهنشینها مشغول به فعالیت شدهام. افرادی که به علت مشکلات مالی نمیتوانند داخل شهر زندگی کنند به این روستا میآیند. در بین خانواده دانش آموزان اعتیاد بسیار زیاد است که این مساله منجر به طلاق والدین شده و یکی از مشکلات اصلی منطقه را شکل داده است. در مقطعی بین دانش آموزان ماده مخدری توزیع میشد که مانند پودر در آب حل شده و با نی خورده میشد. این ماده نشاطآور بود و حتی دانش آموزان دبستانی هم میل به آزمایش و تجربه آن را پیدا کرده بودند.
ما با استفاده از معتادان نجات یافته دورهها و همایشهایی را در مسجد برگزار کردیم تا آنها از تجربیات تلخ خود برای افراد کنجکاو به استفاده از مواد مخدر سخن بگویند.
با این روش تا حدودی از گسترش اعتیاد به مواد مخدر جلوگیری شد. در ادامه تعدادی از معتادان با میل و اراده شخصی اقدام به ترک اعتیاد کرده و به کمپ رفتند. بسیاری از این معتادان در آستانه طلاق از همسران خود بودند اما پس از رهایی از دام اعتیاد حالا زندگی خوبی دارند. یکی از همین افراد نقاش اتوموبیل بود اما به خاطر اعتیاد دیگر قادر به انجام کاری نبود اما پس از ترک اعتیاد کارش گسترش پیدا کرد و دو شاگرد هم گرفت.
ما در کلاس درس برای دانش آموزان صحبت میکنیم و میگوییم اعتیاد از سیگار آغاز میشود. نباید حتی به حالت شوخی هم افراد شکل استفاده از سیگار را تجربه کنند و مثلا مدادی گوشه لب بگذارند و ژست سیگار کشیدن به خود بگیرند. این آموزشها خیلی موثر واقع شده است. همچنین ما در دانش آموزان قدرت «نه گفتن» را تقویت میکنیم تا در برابر خواستههای نامعقول دیگران مصونیت پیدا کنند. متاسفانه در میان خانوادهها گاهی پدر یا پدر بزرگ اقدام به مصرف مواد مخدر میکنند و به همین دلیل لازم است تا این دانش آموزان به گونهای عمل کنند که این افراد مواد مخدر و حتی سیگار را کنار بگذارند. این روش موثرتر از سایر اقدامات است و تجربه شخصی من میگوید اگر فرزندی از پدرش بخواهد که اعتیاد را کنار بگذارد، نتیجه بخشتر از توصیههای دیگران است.
ما با کمک همکاران مدرسه و از طریق دانش آموزان، والدین معتاد را شناسایی میکنیم. ارتباط من با دانش آموزان در دوران تابستان و تعطیلی مدارس هم برقرار است. به صورت تلفنی پیگیر امور آنها هستم.
من با افرادی همکاری میکنم که معتمد مردم هستند چون بسیاری از مسائل در حیطه فعالیت ما باید محرمانه باقی بماند تا آبروی افراد حفظ شود و عزت خانوادهها خدشهدار نشود. کافی است جملهای نابجا از دهان افراد خارج شود تا زندگی یک خانواده فروبپاشد. برای همین با افراد محدودی کار میکنم.
با توجه به این مطلب که بخش زیادی از افراد قشر آسیبپذیر وضعیت مالی خوبی ندارند طی مذاکره با مسوولان کمیتهامداد آنها را تحت پوشش این نهاد حمایتی قرار دادیم. به افرادی که اعتیاد خود را ترک میکنند وام پرداخت میشود تا شغلی برای خود مهیا کنند.
نقطه قوت فعالیت ما طی سالهای گذشته همکاری با بسیج و سپاه بوده که باعث اطمینان و اعتماد مردم به فعالیتهای من شده است. هر سال در فصل تابستان برای دانش آموزان در سنین مختلف کلاسهای آموزشی برگزار میکنیم. در دوران کرونا برای دانش آموزانی که خانوادههایشان توانایی تدریس در منزل به دانش آموزان را نداشتند کلاس تدریس رایگان در منزل خودشان برگزار میکردیم. ما همیشه به صورت جهادی و رایگان فعالیت کردیم و فقط برای برخی مراسمهای عمومی از منابع پایگاه هزینه کردهایم.