مادران حضور یافتند و پیگیری کردند که الان فرزندان ما برای تحصیل، سه محله دورتر از محلۀ خودمان میروند. امنیت روانی و جانی آنها در خطر است. زمین مخروبهای که متعلق به آموزش و پرورش بود و سالها محل تجمع معتادان شده بود و زبالهها را در آن جمع میکردند مسجد پیگیری کرد و ساخت مدرسه خوشبختانه آغاز شده است.
من عادل احمدزاده، 29 ساله، دارای تحصیلات کارشناسی مدیریت و مسئول خیریۀ امام زمان (عج) و شهید عبدالرضا انگالی شهر برازجان استان بوشهر هستم.
محلۀ ما با توجه به اینکه بافت قدیمی شهر است و اکثرا کسانی که در محله حضور دارند از افراد کم برخوردار هستند. یعنی علیرغم اینکه استعدادهای مختلفی در محله هست؛ به علت عدم توجه مسئولین و یا حمایت غیراصولی مهجور ماندهاست.
ما کار را با مطالبهگری شروع کردیم. جمعی از دانشجویان و طلّاب جمع شدند و پویشی به نام 4848 را راه انداختیم . مسئولین را به 48 مسجد شهر آوردیم و برای حل مشکلات از آنها تعهد میگرفتیم. الحمدلله این حرکت امیدی را به داخل محله آورد. شاید قبل از این مردم یک دیدگاهی داشتند و مشکلاتشان را مثلاً در شکل محله و فقط در حد یک آسفالت و جمعآوری زباله میدانستند. ما به مردم گفتیم باید دنبال مشکلات اساسیتر باشیم تا فرزندانمان در یک محیط بهتری رشد کنند. اگر سرانۀ ورزشی و فرهنگی، بهداشتی و آموزشی با سایر مناطق کشور یکسان شود، خروجی آن انسانهایی خواهد بود که ظرفیت و استعدادهایشان شکوفا خواهد شد. اگر اعتیاد و فروش مواد مخدر رخت ببندد، زندگی باکیفیتتری در محله جاری میشود.
قهرمانهای ملی از دل این محله بیرون آمده مانند محمد دانشگر در فوتبال، پورامینی هندبالیست ملی. بنابراین؛ ظرفیت رشد اجتماعی وجود دارد . الحمدلله مردم خود پای کار آمدند و یکسری از مشکلات را سعی کردیم، حل شود. مثل آن بحث کمبود سرانۀ ورزشی که وجود داشت که کمتر از 10 ماه برطرف شد یا شهرداری مجاب شد یک مرکز فرهنگی در محله احداث کند و در بحث کمبود سرانۀ آموزشی ما با توجه به جمعیت محله که 25 هزار نفر است در مقطع دبیرستان دختران مشکل وجود داشت. مادران حضور یافتند و پیگیری کردند که الان فرزندان ما برای تحصیل، سه محله دورتر از محلۀ خودمان میروند. امنیت روانی و جانی آنها در خطر است. زمین مخروبهای که متعلق به آموزش و پرورش بود و سالها محل تجمع معتادان شده بود و زبالهها را در آن جمع میکردند، مسجد پیگیری کرد و ساخت مدرسه خوشبختانه آغاز شده است.
ما روزی که مطالبهگری خود را شروع کردیم گفتند: که اینها به سرانجام نمیرسد و شما گرم هستید. دو روز میآیید به سمت ما و بعد رهایمان میکنید و میروید. اما الان مسئولین را مستقیم با مشکلات درگیر کردهایم.
یکی دیگر از مشکلات محلۀ ما رودخانههای فصلی بود که کل آب باران به محرومترین نقطۀ شهر سرازیر میشد و خانههای مردم مستضعف، هرسال به زیر گِل و لای و آب میرفتند. هر بار میرفتیم خانههای آنها را پاکسازی میکردیم و وسایل آنها را تأمین میکردیم. ولی سال بعد دوباره همین اتفاق تکرار میشد. یک خانه شاید تا سه بار زیر گِل و لای و آب فرو رفته بود. با پیگیری و تلاش مردم محله دیوار حفاظتی در عرض 10 ماه ساخته شد تا این مشکل تکرار نشود.
بعضی از مواقع نشان میدهد چون مردم خود پیگیر کارشان نیستند؛ کسی نیز کاری برای آنها انجام نمیدهد. ما میخواستیم مردم متوجه این موضوع باشند که وقتی آنها در صحنه حضور داشته باشند مثل اول انقلاب با وجود کمبودها و مشکلات اقتصادی مسائل قابل حل است.
با توجه به اینکه محلۀ ما کم برخوردار است کل شهر، بستههای معیشتی را برای تقسیم به محلۀ ما میآوردند یک بینظمی خیلی وحشتناکی به وجود میآمد. یک خانواده 10 بسته به آن میرسید ولی یک خانواده هیچ سهمی از این بستههای معیشتی نمیبرد. ما آمدیم محله را به 4 پهنا تقسیمبندی کردیم و برای هر کدام یک مسئول گذاشتیم تا هم بستههای معیشتی خودمان و هم آنهایی که خیریههای دیگر میخواهند توزیع کنند و این پروژه صورت عادلانهای به خود بگیرد.
من میگویم تا الان هیچ کاری را نکردهایم با توجه به ظرفیتی که خود محله دارد و کمبودهایی که دارد بعضی مواقع با دوستان مینشینیم و صحبت میکنیم و میگوییم که این یک حرکت و یک پلۀ اولی بود برای رفع مشکلات مردم. الان دنبال این هستیم که بگردیم دوستانی که در شهرهای دیگر چنین مشکلاتی را اصلاح کردند را پیدا کنیم و از تجربیات آنها استفاده کنیم. با حضور مردم و پلهپله و کارشناسی باید جلو برویم تا مشکلات کاهش یابد.