پیش از رفتن به روستا به فرماندار اطلاع میدهیم و میگوییم به صورت جهادی میرویم فلان روستا شما هم روز جمعه فرماندار نیستید و مردم هستید با ما تشریف بیاورید برویم خدمت مردم برسیم.
من «اکبر صادقی» متولد سال ۱۳۵۷ دامپزشک و مسوول گروه جهادی شهید ابراهیم هادی استان زنجان هستم. مدت بیست و دو سال است که هر دو یا سه ماه یک بار اردویی به صورت گروهی در مناطق محروم و صعب العبور استان برگزار میکنیم. این اردو شامل گروه پزشکی، مامایی، دندانپزشکی، دامپزشکی، مهندسین کشاورزی، دامپروری، کارآفرینیو… است. هر اردویی که برگزار میکنیم متبرک به اسم یکی از ائمه اطهار است.
سال ۱۳۸۶ مجوز فعالیت گرفتهایم. من خودم اهل یکی از روستاهای محروم و صعب العبور استان هستم که در دوران کودکی برای رسیدن به مدرسه باید روزی بیست کیلومتر پیاده طی میکردم. روزی در مسجد روستا با گروهی مواجه شدم. پرسیدم: شما از کجا آمدهاید؟ گفتند ما یک گروه جهادی خود جوش مردمی هستیم. این کلمه جهاد و جهادگری در ذهن من نقش بست و در زیارت مناطق دفاع مقدس و کانال کمیل با شخصیت شهید ابراهیم هادی آشنا شدم و تاکنون با عنایت این بزرگوار کار را جلو بردهام و تلاش کردهام اندکی از مشکلات مردم مناطق محرومی که خود از آنجا برخواستهام را کاهش دهم.
در گروه ما سیصد نفر عضو هستند و در هر اردو چهل نفر حضور دارند. به مسائل فرهنگی و اجتماعی هم توجه داریم و حتماً یک روحانی همیشه در جمع ما حضور دارد. برگزاری نماز جماعت و درسهای مهدوی از ارکان کار ما است. در اردوها روان درمانگر و روانشناس اعتیاد نیز داریم.
بیشتر نیاز مردم مناطق روستایی به پزشک عمومی است. پیرزن و پیرمردها بیشتر نیازشان به داروهای تقویتی و ویتامین است. در هر اردو پرستار زن و مرد داریم. به همراه دو دامپزشک و مهندسین دامی و تغذیه دامی. در روستاها تغذیه و ورودی دام نیاز به اصلاح دارد. مثلاً نان خشک گاهی به خاطر کپکهایش سمی تولید میکند که هم به دام ضرر میزند و هم از طریق لبنیات، بیماریهایی مانند نازایی و سرطان را در میان انسانها گسترش میدهد.
ما کارگاه آموزشی در زمینه کشاورزی و دامداری برای روستاییان برگزار میکنیم و مواردی مثل تزریق واکسن، نگهداری علوفه، نگهداری دام، جایگاه دام، بهداشت جایگاه دام، جیره نویسی، شناسایی نوع خاک و اقلیم منطقه را آموزش میدهیم. مثلاً منطقهای دیگر برای کشت گندم مناسب نیست و کشاورزان اصرار دارند طبق آنچه آبا و اجدادشان عمل میکردند کار کشاورزی را ادامه بدهند. ما به آنها شغل زنبورداری را پیشنهاد میدهیم. کلاسهایی را هم برای بانوان برگزار میکنیم. روستاهایی بودهاند که حتی مردهشویی بلد نبودند و ما احکام و شرایط آن را به آنها یاد دادیم.
ما کارگروه لباس داریم که لباسهای نو را جمعآوری و برای ارائه به روستائیان دسته بندی میکنند؛ خصوصاً برای بچهها که لباس و لوازم التحریر جزو نیازهای اولیه آنها است. بستههای معیشتی ما به قدری تکمیل است که در آن کبریت و داروی نظافت هم وجود دارد.
یکی از کارگروههای ما اشتغالزایی است که این مساله خود مانع از مهاجرت مردم خصوصا جوانان از روستا به شهر میشود. شغلها هم بر اساس اقلیم و ظرفیتهای بومی معرفی، توصیه و آموزش داده میشود. من مسوول وامهای تبصره ۱۶ بنیاد علوی هستم و در مدت مسوولیت توانستهام با وامهایی که فقط چهار درصد سود دارد، دست این عزیزان را در کل استان بگیریم و به لطف خدا استان سوم کشور در این مورد شدهایم.
پیش از رفتن به روستا به فرماندار اطلاع میدهیم و میگوییم به صورت جهادی میرویم فلان روستا شما هم روز جمعه فرماندار نیستید و مردم هستید با ما تشریف بیاورید برویم خدمت مردم برسیم. ما رابطه دائمی و خوبی با امام جمعه داریم و از کلاسهای مهدوی و طریق الشهدا که برگزار کردهایم بارها تقدیر شده است.