مردم از کارهای گروه جهادی ما اطلاع و اطمینان دارند و خودشان به ما کمک میکنند
من «محمد رضا محمدی» متولد سال ۱۳۷۳ تحصیل کرده در رشته حقوق تا مقطع کارشناسی و مسوول گروه جهادی شهید صیاد شیرازی شهرستان زنجان هستم.
من در ابتدا بسیجی ساده بودم اما زمانی که با گروههای جهادی به اردو رفتم، دلبسته فعالیتهای جهادی شدم.
ماهیت گروه ما دانشجویی است و من از سال ۱۳۹۴ مسوولیت این گروه را به عهده گرفتم. این گروه به مدت طولانی مشغول خدمترسانی به روستاهای محروم منطقه در حوزههای عمرانی و فرهنگی است. در دوران شیوع کرونا فعالیتهای ما گسترش یافت و در زمینه تولید ماسک، دستکش، مواد ضد عفونی و توزیع بستههای غذایی و کمک معیشتی فعال شدیم.
روال کار ما اینگونه است که با معتمدین محلی ارتباط برقرار میکنیم. آنها نیازمندان را به ما معرفی میکنند و ما با همراهی خواهران عضو گروه به خانه آنها میرویم و مشکلات آنها را بررسی و پیگیری میکنیم. اگر تحقیقات محلی ادعاهای افراد نیازمند را تایید کرد، خانواده مذکور تحت پوشش گروه جهادی ما قرار میگیرد.
فعالیت ما در حال حاضر به سمت حاشیه شهر و منطقه جانبازان سوق پیدا کرده و در حوزه اشتغالزایی و توزیع بستههای معیشتی در این محدوده فعالیت میکنیم. این منطقه جمعیت زیادی دارد و از نظر سرانه آموزشی و اجتماعی در محرومیت به سر میبرد. گروه هدف ما در مرحله اول زنان بیسرپرست و سپس زنان بدسرپرست منطقه است.
برای اشتغال بانوان با کمک خیرین تعدادی چرخ خیاطی تهیه کردیم. ما از تولیدیهای بزرگ سفارش دریافت میکنیم و بانوان مرتبط با ما کارهای خیاطی را انجام داده و دستمزد میگیرند و دیگر نیازی به کمکهای ما ندارند. البته به دنبال راهاندازی تولیدی بزرگی هستیم تا منافع بیشتری نصیب خانوادهها شود.
منابع مالی ما از سوی خیرین تامین میشود. وقتی برنامهای داریم برای آن پوستری طراحی و منتشر میکنیم. مردم از کارهای گروه اطلاع و اطمینان دارند و خودشان به ما کمک میکنند. به تازگی هم نهادهای حمایتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد علوی به کمک ما آمده و در برگزاری پویشهای ما مشارکت میکنند.
گزارشهای ما در صفحات مجازیامان صورت میگیرد. در شهر نیز همه ما را میشناسند.
ما به صورت چهره به چهره با خیرین در ارتباط هستیم. ارتباط خوبی هم با مسوولان شهر داریم اما کمکی از آنها دریافت نمیکنیم.
یکی از تجربیات موفق ما ایجاد منبع آب آشامیدنی برای یک روستای محروم است. این روستا آب زیادی داشت اما چون منبع آب آشامیدنی نداشت وضعیت نامناسبی پیدا کرده بود. ما با خیری در تهران ارتباط گرفتیم و او صد میلیون تومان کمک کرد که با همراهی خود روستائیان توانستیم یک منبع پنجاه هزار لیتری برای روستا بسازیم. من هنوز هم این فرد خیر را ندیدهام و فقط تلفنی با او صحبت کردم.
ما در زمان بیماری کرونا تجربههای خوبی کسب کردیم و این بیماری برای ما یک فرصت بود و توانستیم با خیلی از اعضای گروه ارتباط بگیریم. در آن مقطع متوجه شدیم همه در هنگام بروز مشکلات و خطر پای کار هستند و این مدیریت و هنر و اخلاص ما است که تعیینکننده کیفیت این حضور است.