برخلاف نمایش‌های فکاهه و تئاترهای هنری و فیلم‌های سینمایی که پرده آخر آن‌ها جذاب و هیجان انگیز است؛ معضلات اجتماعی پرده آخر رقت انگیز و گاه ترسناکی دارند و همیشه در واپسین دقایق نمایش یک زندگی تَرَک خورده در اثر اعتیاد و رفتارهای پُرخطر، پرده آخر تماشاگر خود را از غم و اندوه لبریز می‌کند.
من «محمد رضا نجات» متولد سال ۱۳۶۵ دارای مدرک دیپلم و مدیرعامل مجموعه مردم نهاد «بنیاد امید فردای شیراز» از حدود بیست سال قبل فعالیتی را شروع کردم تا در اطراف خودم و در بین خانواده‌های آسیب دیده از معضلات اجتماعی کمتر شاهد پرده‌های آخر تکان‌دهنده باشم. آغاز فعالیت‌های ما از هیئت محله بود. با نیت انجام کاری خیر دور هم جمع شدیم و به مرور و به صورت پله پله ظرفیت‌های مختلفی به ما اضافه شد. از دوازده سال قبل در حوزه تربیتی کار پژوهشی جدیدی را آغاز کردیم و از سه سال قبل موفق شدیم مدلی از کار پیشگیری در حوزه آسیب‌های اجتماعی را خلق کنیم.
در جامعه امروز تمام معضلات اجتماعی که درگیر آن هستیم باعث تحمیل هزینه‌های متعدد و پیچیده بر خانواده‌ها می‌شود. این معضلات در پایان راه آنقدر تابلوی دردناک و تلخی را خلق می‌کند که آدم‌ها با دیدن خانواده متلاشی شده فرد معتاد تصمیم به ترک او به هر روش می‌گیرند و برای خانواده‌اش امکاناتی را تدارک می‌بینند تا مثلا همسرش بتواند کسب درآمد کند اما همه این دلسوزی‌ها فقط درصد اندکی از مشکلات آن خانواده را حل می‌کند. راه‌حل اصلی در چنین مواقعی پیشگیری است و برای رسیدن به ابتدای این راه حل ما دوره‌ای هفت ساله را طراحی کردیم که شروع آن از ابتلای افراد به اعتیاد و دیگر معضلات اجتماعی نیست بلکه از کلاس چهارم ابتدایی برای دخترها و ششم ابتدایی برای پسرها است! در جایی که حس می‌کنیم این افراد معصوم استعدادی برای تبدیل شدن به بحران‌های اجتماعی را دارند وارد عمل شده و با آموزش‌های مستمر و رایگان بر اساس روش‌های جدید آموزشی دنیا با تکیه بر بازی و کارهای نمایشی تلاش می‌کنیم تا آموزش‌های مرتبط با تربیت اخلاقی را به صورت نهادینه شده در آن‌ها پیاده کنیم. پس از هفت سال وقتی این افراد وارد محیط کار، جامعه و دانشگاه می‌شوند دارای درصد ایمنی بالایی هستند که به راحتی به سوژه‌هایی برای معضلات اجتماعی تبدیل نمی‌شوند.
حوزه دیگر فعالیت ما «سواد آموزی برای کودکان کار و بازمانده از تحصیل»است. ابتدا با دوره‌های سواد آموزی آن‌ها را به سواد خواندن و نوشتن مجهز می‌کنیم و سپس برای جذب آن‌ها در مدارس برنامه‌ریزی می‌کنیم.
هدف‌گذاری دیگر ما «بانوان» هستند. بانوانی که به دلایل مختلف برای گذران زندگی احتیاج به درآمد دارند اما راهی به حوزه اقتصادی پیدا نمی‌کنند با کمک ما توانمند شده و دست به جیب می‌شوند. در اغلب موارد خودشان شغلی برای کسب درآمد دارند اما امکان توسعه و پایدار کردن شرایط درآمدی را ندارند که این مساله با کمک و مشاوره‌های ما محقق می‌شود. این آموزش‌ها در قالب موسسه‌ای آموزشی صورت می‌گیرد که همه امکانات در آن فراهم است تا حتی بانوان باانگیزه‌ای که مهارتی ندارند، به مرور کسب مهارت و توانایی کنند و در مسیر اشتغالزایی و کسب درآمد پایدار حرکت کنند.
ما مجموعه‌ای مردمی هستیم و زیر نظر فرمانداری فعالیت می‌کنیم. اعضای این مجموعه جوان‌های دغدغه‌مند با تخصص‌های مختلف هستند. مثلا شغل من آزاد است و شغل دیگری پزشکی. خانه‌دار و کارخانه‌دار و روحانی و روانشناس هم در مجموعه ما وجود دارد و همچنان پذیرای اعضای متخصص و جدیدی هستیم که دغدغه‌های بزرگ باعث شده تا به دنبال زندگی متفاوت و مفیدی باشند.
